خلاصه داستان : گوب، جوانی می باشد که در حال سپری کردن تابستانی بسیار طولانی و گرم در مناطق روستایی نورفولک است. او اخیراً با یک راننده که قصد دارد توجه مادرش را جلب کند به مشکل برخورده است و از سویی عاشق یک کارگر مزرعه خارجی شده است...

خلاصه داستان : داستان تا حدی برگفته شده از از همان داستان قدیمی سندباد است اما موضوع اصلی از اینجا شروع میشود که سندباد در حالی که نمیداند در حال مبارزه با پسر ولیعهد است ، او را شکست میدهد و جادوگر کاری میکند که آن پسر کشته شود و ...

خلاصه داستان : داستان این سریال در آینده ای نزدیک رخ می دهد و در مورد فردی می باشد که در گذشته پلیس بوده و حالا مجبور است در یک مسابقه اتوموبیل رانی شرکت کند که در آن از خون انسانها به عنوان سوخت استفاده می شود...

خلاصه داستان :سریالی کمدی که در آن کارل پیلکینگتون دو نقش را ایفا می‌کند. یکی خودش و دیگری صدای درون سرش.

خلاصه داستان :هنگامی که "دانیل" پی می برد به یک بیماری کشنده مبتلا شده است، متوجه می شود تمام اطرافیانش با او بهتر رفتار می کنند. حال او یک تصمیم ناگهانی می گیرد، اینکه به زندگی آشغال قدیمی اش برگردد و یا اینکه تظاهر به مریضی بکند...